- تلخ رویی کردن (اُ تُ رَ / رِ دَ)
تلخ کردن روی. ترش کردن روی. بی دماغ شدن. ناخوش داشتن روی و جبین:
دیده با شور سرشکم تلخ رویی می کند
عاقبت از شورش اشکم دل دریا گرفت.
(مؤلف بهار عجم)
دیده با شور سرشکم تلخ رویی می کند
عاقبت از شورش اشکم دل دریا گرفت.
(مؤلف بهار عجم)
